تحولات منطقه

سن بیداری جنسی پسران با تحریکاتی که در جامعه وجود دارد، پایین آمده است. بنابراین در مجموع ۲۰ میلیون نفر در کشور داریم که هیچ دسترسی مشروعی برای پاسخگویی به میل جنسی ندارند و هیچ مدلی از سوی نخبگان، حاکمیت و کنشگران اجتماعی برای این جامعه بزرگ ارائه نشده است.

«ایکسونامی۲» ساخته می شود
زمان مطالعه: ۱۵ دقیقه

«آلفرد کینزی» زیست‌شناسی بود که به واسطه پژوهش‌های جنجالی خود در دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ به پایه‌گذار رشته سکسولوژی مشهور شد. مطالعات او روی مسائلی مانند ارگاسم، خودارضایی و همجنس‌گرایی موجب تابوشکنی و رواج آزادی جنسی در آمریکا شد. هر چند پژوهش‌های کینزی روی جامعه آماری نامشخص و بعضاً غیرمعمول ـ مانند قاتلان زندانی یا کودکان ۵ ماهه تا ۱۴ ساله ـ انجام گرفت و او هرگز حاضر نشد یافته‌های خود را روی یک جامعه آماری ۴۰۰ نفره مجدداً اجرا و اثبات کند!

یافته‌های کینزی که در قالب کتاب مکتوب شده بود، کمی بعدتر توسط «هیو هفنر» مصور و چاپ شد و به این ترتیب، مقدمات پایه‌گذاری مجله سکسی «پلی‌بوی» انجام گرفت.

مستند «ایکسونامی» ضمن بیان این تاریخچه از زبان یک راوی زن که خودش شرکای جنسی متعددی را تجربه کرده بود و اکنون منتقد آن سبک زندگی و جریان است، نشان می‌دهد که چگونه بی‌بندوباری و آزادی‌های جنسی به مشکلات عدیده‌ای همچون گسترش بیماری ایدز، استثمار زنان، افزایش تولد فرزندان بدون پدر و گسست بنیان خانواده می‌انجامد.

این مستند اجتماعی به نویسندگی و کارگردانی محسن آقایی و تهیه‌کنندگی محمدرضا بورونی، محصول سال‌های ۱۳۹۶ تا میانه ۱۳۹۸ در دو کشور ایران و آمریکا تولید شده است. «ایکسونامی» ابتدای هفته جاری در خبرگزاری فارس اکران شد و پس از نمایش مستند، محمدرضا بورونی تهیه‌کننده مستند و علیرضا لاور پژوهشگر حوزه خانواده به پرسش‌های ما پاسخ گفتند.


* از سیر تولید مستند بگویید؟ آیا سند ۲۰۳۰ انگیزه شما برای تولید چنین مستندی بود؟

بورونی: خیر، هنگامی که سند ۲۰۳۰ مطرح شد، پروژه ما حدود دو سالی بود که آغاز شده بود. فرآیند تولید ایکسونامی حدود ۳ سال پیش بر اساس دغدغه‌مان که قصد تولید در حوزه موضوعات خانواده و مباحث جنسی را داشتیم شروع شده بود. از ابتدا هم به قالب مستند فکر نکرده بودیم، چون می‌دانستیم با یک مستند نمی‌توان اتفاقی را رقم زد که به تغییر رفتار اجتماعی منجر شود. 
در ایران اکنون ۱۴ میلیون جوان در سن ازدواج داریم، این تعداد هیچ دسترسی مشروعی برای پاسخگویی به میل جنسی‌شان وجود ندارد. به این عدد ۴ میلیون زن بیوه، مطلقه و در آستانه تجرد قطعی را هم اضافه کنید.

* این آمارها را اخیرا اعلام کردند و آن زمان که کلید زدید، بحثش اینقدر داغ نبود...

بورونی: بحثش نبود اما آن زمان هم این آمارها بود و اتفاقا ثبت‌ احوال هم با جزئیات بیشتری آمارها را اعلام می‌کرد.
آن ۱۴ و ۴ میلیون غیر از ۲ میلیون جوان در سن ازدواج بین ۱۲ تا ۱۵ سال است زیرا مطالعات جدید نشان می‌دهد سن بلوغ به ۱۲ سال رسیده است.

۲۰ میلیون نفر در کشور داریم که هیچ دسترسی مشروعی برای پاسخگویی به میل جنسی ندارند.

* سن بلوغ دختران؟
بورونی: هم دختران، هم پسران، چون سن بیداری جنسی پسران با تحریکاتی که در جامعه وجود دارد، پایین آمده است. بنابراین در مجموع ۲۰ میلیون نفر در کشور داریم که هیچ دسترسی مشروعی برای پاسخگویی به میل جنسی ندارند و هیچ مدلی از سوی نخبگان، حاکمیت و کنشگران اجتماعی برای این جامعه بزرگ ارائه نشده است.
البته در مجلس زحمت کشیده‌اند و قصد دارند ازدواج‌های زیر ۱۸ سال را محدود کنند تا آن ۱۰۰ هزار نفری را که سالانه در این سن ازدواج می‌کرده‌اند نیز محدود شوند که خدای ناکرده میل جنسی آن‌ها پاسخی نگیرد و خیلی روی آن کار کرده‌اند تا قانونی را وضع کنند.
این در حالی است که میزان تحریک جنسی در جامعه چه در فضای مجازی و چه در فضای حقیقی بالاست، اما وزارت ارتباطات یک اظهار نظر در این باره نداشته است که درباره پاکسازی فضای مجازی چه می‌خواهد بکند؟ چین مدتی گوگل را فیلتر می‌کند و گوگل مجبور می‌شود با قراردادی منطقی به چین باز گردد ولی ما هیچ اقدامی در زمینه پاک‌سازی فضا نکرده‌ایم. در فضای واقعی هم که هیچ کاری صورت نگرفته است و این موضوع ـ بدون اینکه قصد سیاهنمایی بخواهیم داشته باشیم ـ در ۱۰ سال آینده به یک سونامی تبدیل خواهد شد.

* مستند شما از نظر ارائه آمار و بمباران اطلاعاتی مخاطب، بسیار قوی عمل می‌کند اما راهکاری در پایان ارائه نمی‌دهد. آیا صرفاً قصدتان هشدار دادن درباره موضوع بوده است؟
بورونی: در جامعه‌ای که اصلا خود مسأله پذیرفته نشده است و هیچ جایی میان مسئولان ندارد، فعلا ارائه راهکار معنی ندارد. شما بهترین راهکارها را هم داشته باشید اما وقتی میلی از سوی دولت نبینید، انگیزه‌ای نخواهید داشت. ضمن اینکه ما یک هدف مهمی داشتیم؛ تحلیل ما این است که در وضعیت رفتارهای منحرف جنسی، عده‌ای تلاش می‌کنند این رفتارهای نامشروع در جامعه پذیرفته شود. 
 از سویی، افرادی هم در داخل فعال شده‌اند که کار آقای کینزی را می‌کنند و این جمله معروفش که «گناه همه، گناه هیچ‌کس نیست» به انحاء مختلف طی سال‌های اخیر در کشور ما شنیده می‌شود. نمونه‌اش خانمی که در تلویزیون آمد و گفت: «خودارضایی خوب داریم و خودارضایی بد!» این یک قدم به سمت نرمالیزه کردن رفتارهای منحرف جنسی است.

خانمی که در تلویزیون آمد و گفت: «خودارضایی خوب داریم و خودارضایی بد!» این یک قدم به سمت عادی‌سازی رفتارهای منحرف جنسی است.

تحلیل ما این بود که مستند به مردم جامعه و حتی مسئولان کمک کند در دام تغییر نگرش‌ها نیفتیم؛ کما اینکه اگر به یک روانشناس مراجعه کنیم، بگوید: «پورنوگرافی ببین، خودارضایی هم بکن، اما حواست باشد معتاد نشوی! مانند پزشکی که به بیمار بگوید مواد مخدر استفاده کن اما مراقب باش معتاد نشوی!» ما می‌خواستم این لایه نگرش را ترمیم کنیم و بگوییم اگر به سمت رفتارهای منحرف جنسی برویم، جامعه‌ای که از آن می‌ترسیم، به آن خواهیم رسید!

* اما مستند عقیم می‌ماند، یعنی هشدار می‌دهید اما نسخه جایگزین معرفی نمی‌کنید.
بورونی: اگر قرار بود همین یک مستند باشد، بله. اما کار ما ادامه‌دار است و نه تنها قسمت ۲ نیز ساخته خواهد شد، بلکه چند مستندساز دیگر هم مشغول فعالیت در این حوزه هستند.

* فکر می‌کنید قسمت بعدی مستند چه زمانی آماده می‌شود؟
بورونی: به دلیل بازنویسی فیلمنامه و پژوهش بسیار، مستند نخست ۳ سال طول کشید، اما امیدواریم دومی یک ساله ساخته شود.

* در بخشی از مستند دیدیم که بسیاری از بزه‌ها توسط جوانان بدون پدر واقعی انجام شده بود. فرزندانی که حاصل آزادی جنسی و بدون تعهد هستند. توضیح دهید که این آزادی‌ها چگونه بنیان خانواده را از هم می‌پاشد؟
لاور: ابتدا باید این نکته را تذکر دهم که در معنای کلمات به کار رفته و بار مفهومی هر یک از این کلمات دقت کنیم. مثلاً تجاوز و تعرض معنای متفاوتی دارند و هنگام استناد به آمارها باید به این مفاهیم توجه داشته باشیم.
اگر فضای غرب را مدنظر داشته باشیم ـ که از یک فضای سنتی گذر کردند، به مدرنیته رسیدند و اکنون به پست‌مدرنیته رسیده‌اند ـ آیا برساخت‌های اجتماعی برای ما با آن‌ها یکسان است؟ قطع به یقین نگاه به رفتارهای جنسی در پارادایم فکری غرب یک سری مبانی دارد، در پارادایم فکری شرق یک سری مبانی و از منظر دینی هم ملاک‌ها متفاوت است. ولی اگر مشخصاً درباره مبانی غرب بخواهیم صحبت کنیم، شاخص فردگرایی (دیدگاه اومانیستی) مطرح است و بر اساس آن تمامی رفتارها ساماندهی می‌شود.

اما در فضای رویکرد دینی، پاسخ به کنشگری زیست جنسی متفاوت است. در این پارادایم دینی، این رفتار دینی در بستر مشروع خودش و در نهاد خانواده پاسخ داده خواهد شد. بنابراین اگر غرب به خانواده هم برگردد، مدلش مدل درستی نیست بلکه به مدل همباشی (ازدواج سیاه) خواهد بود. 
زیست جنسی در ایران که یک جامعه دینی است، باید در بستر خانواده رخ دهد؛ ما مولفه‌های دینی بسیار عمیق‌تری از غرب داریم، مثلا مفهوم جامعی به نام «تربیت جنسی» داریم که یک قطعه از پازل آن، آموزش جنسی است، نه منحصراً آموزش جنسی و سکس. حتی در قرآن کریم به تعداد رکعات نماز به صورت مستقیم اشاره نشده است اما درباره آموزش به فرزندان نابالغ برای رعایت حریم خصوصی والدین به صراحت آیه (۵۸ و ۵۹ نور) داریم و اشاره می‌کند که فرزندان نابالغ هنگامی که می‌خواهند به اتاق­‌ والدین وارد شوند، در سه وقت باید اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح؛ هنگام نیمروز که جامه‌های خویش را می‌­نهید؛ بعد از نماز عشاء، یعنی وقتی که آماده خواب می‌شوید. در منظر دینی از این فضا، تربیت جنسی شروع می‌شود. در این پارادایم، تنهاترین، بهینه‌ترین و کامل‌ترین راه ازدواج است. حال اگر زیرساخت‌های اجتماعی به این سو حرکت نکند، راهکارهایی مانند آنچه غرب طی کرده است، به ذهن خواهد رسید!

اگر فاصله سن بلوغ تا زمان ازدواج را در نظر بگیریم، مخاطب ۵ راهکار بیشتر ندارد: خودارضایی، رابطه با جنس مخالف، ازدواج، پیشه‌کردن عفاف، سرکوب‌کردن غریزه.


اگر راهکار آخر را لحاظ کند، قطعا افسردگی و اتفاقاتی از این جنس پیش می‌آید. اگر راهکار چهارم را مدنظر قرار دهد، باید دید این عفاف در کدام یک از قسمت‌های پازل دینی تعریف شده است. چون در قرآن کریم اول امر به ازدواج شده است، بعد عفاف برای کسانی که ازدواج برایشان فراهم نشده است. ضمن اینکه عفاف یک دستور کلی و عمومی و نسخه‌ای اجتماعی نیست، بلکه نسخه‌ای با رویکرد فردی است. ضمن اینکه وقتی محرک‌های بسیاری در جامعه و فضای مجازی وجود دارد، نباید انتظار داشته باشیم همگی عفاف پیشه کنند و راهکار سوم، که ازدواج است، اما متأسفانه نهادهای حاکمیتی رویکرد صحیح و واقع‌بینانه‌ای به آن ندارند. چون قانون تسهیل ازدواج که از ۲۷ آذر ۱۳۸۴ ابلاغ شده است، تا کنون روی زمین مانده و به زودی می‌توان برای چهاردهمین سالگرد روی زمین ماندن این قانون جشن سیاهی گرفت، مانند جشن‌های طلاقی که اکنون رواج پیدا کرده است!

 قانون تسهیل ازدواج ۱۴ سال است که روی زمین مانده و از سوی نهادهای حاکمیتی پیگیری نمی‌شود

یا در حوزه آموزش و پروش، کدامیک از مؤلفه‌های آموزشی برای انتخاب صحیح برای نوجوانان در معرض ازدواج ـ مثلا دوره دوم ـ دیده شده است؟ وقتی از ۱۷۵ هزار طلاقی که در سال گذشته ثبت شده، ۲۵ هزار طلاقش به کسانی باز می‌گردد که ازدواج سال اولی بودند، یعنی فقر آموزشی وجود داشته و این افراد انتخاب صحیحی نداشته‌اند.

* بخشی از این فقر آموزشی به خانواده باز می‌گردد، به ویژه اینکه به خاطر سنتی بودن برخی خانواده‌ها، امکان گفت‌وگوی راحت فرزند با والدین وجود ندارد.
لاور: بله، در لایه اول نقش حاکمیتی است که مهم است اما در لایه دوم بحث نهادهای اجتماعی و فرهنگی رسانه‌ای است که از تغییر سبک زندگی تا اهتمام نداشتن به مشاوره ازدواج را شامل می‌شود. الان برای تأمین جهیزیه یک خانواده معمولی حداقل ۳۰ میلیون تومان هزینه می‌کند اما یک درصد از آن یعنی ۳۰۰ هزار تومان را برای مشاوره جنسی فرزند هزینه نمی‌کند و این ضرورت را اصلا برای فرزندش نمی‌بینید و این نقص نیاز به فرهنگسازی عمومی دارد.
لایه سوم هم شامل خود افراد است، چون تغییر باید از خود فرد برای تغییر سرنوشتش آغاز شود. یعنی آن مخاطب ۱۲ میلیون یا ۱۴ میلیون نفر جوانان در سن ازدواج باید عزم جدی برای این تغییر داشته باشند.
وقتی ۳ راهکار مطرح شده میسر نشود، مخاطب راهکار اول (خودارضایی) یا دوم (ارتباط نامشروع) را انتخاب می‌کند.

«ایکسونامی» تبیین این بحث است که نخبگان و تصمیم‌گیران جامعه بدانند تبعات تصمیماتی که در حوزه مطالعات جنسی می‌گیرند، چه خواهد بود

مستند ایکسونامی تبیین این بحث است که نخبگان و تصمیم‌گیران جامعه بدانند تبعات تصمیماتی که در این حوزه می‌گیرند، چه خواهد بود. امیدوار هستم که ما در ارائه راهکار هم دچار بازی‌های آنچنانی نشویم و در زمین حریف بازی نکنیم که اولویت راهکارهایمان عوض نشود. یعنی وقتی با ۱۲ میلیون جوان در سن ازدواج مواجه هستیم، اولویت رسانه‌ای‌مان به سمت چندهمسری برود! یا فراکسیون مجلس با یک بازی رسانه‌ای سخیف به نام «کودک‌همسری» به دنبال تصویب قانونی باشد که قطع به یقین، به ضرر زنان خواهد بود. 
در مستند دیدیم که جریان‌های فمینیستی و زنان بازیخورده ویترین کار هستند و پشت موضوع، کارتل‌ها هستند. در اینجا هم جامعه زنان ما مطالبات اجتماعی‌شان به بیراهه می‌رود. 
بالاتر از این فاجعه نیست که فرضا پدری معتاد، دخترش را به خاطر فقط اجتماعی و اقتصادی می‌خواهد بفروشد. اگر قانون منع ثبت ازدواج زیر ۱۸ سال یا زیر ۱۶ سال تصویب شود، ازدواج این دخترخانم ثبت نمی‌شود. حال اگر شوهر این دخترخانم بمیرد، چون ازدواجش ثبت نشده است، هیچ ارثی به او نمی‌رسد. یا اگر شوهرش بخواهد او را طلاق دهد، هیچ مهریه‌ای به او تعلق نمی‌گیرد.

* خب شرط رضایت پدر لحاظ شده است که...
لاور: شرط رضایت وقتی است که ظرفیت خانواده برای فهم رضایت وجود داشته باشد، اگر قرار باشد فشار خانواده یا فشار اجتماعی وجود داشته باشد، اصلا نمی‌توانید ممنوعیت قانونی را ابزار قرار دهید. 

* گفتید آنجا زنان ویترین بودند و کارتل‌ها سود به جیب می‌زدند. اینجا منفعت انحرافات جنسی و فروپاشیدن خانواده برای طراحان این پدیده چیست؟ 

این قانون با طلایه‌داری فراکسیون زنان مجلس به صحن علنی می‌آید و بیانگر عدم فهم صحیح مسأله است. الان ۵ میلیون و ۷۵۰ هزار دختر مجرد در سن ازدواج داریم. آیا اولویت رسانه‌ای الان باید چندهمسری باشد؟
اگر این مطالبات در میان جامعه نخبگان اصلاح شود،‌ به نظر می‌رسد بتوانیم تحولات خوبی را رقم بزنیم.

برونی: آنجا (آمریکا) فمینیست‌ها لایه میانی بودند و خودشان هم نمی‌دانستند، چه می‌کنند. در مستند هم دیدیم که شخص دوم انقلاب فمینیستی، ابتدا به شدت حامی است اما بعداً اقرار می‌کند انقلاب جنسی انقلابی برای مردها بود برای به دست آوردن زن‌ها. یعنی زن‌ها بازی خورده‌اند. همیشه سرحلقه‌ها می‌دانند چه می‌کنند (در این مورد آمریکایی، بنیاد راکفلر بود). در ایران هم داستان همین است، فراکسیون زنان، معاونت زنان و فمینیست‌ها مانور می‌دهند که بارداری زیر ۱۸ سال خطر مرگ دارد اما طبق آمار مرکز پژوهش‌های مجلس، نهایتاً بیشترین میزان مرگ و میر در این سن، در سال ۵ نفر بوده است! یا وزارت آموزش و پروش اعلام کرده است که فقط نیم درصد ازدواج‌های زیر ۱۸ سال عامل ترک تحصیل است. اما یا نمی‌شنوند یا نمی‌خواهند بشنوند!
به نظرم سودی این وسط نمی‌برند و عامل هستند، سود را بالایی‌ها می‌برند!
لاور: شاید این سوال را باید از خودشان بپرسید!

* آیا پژوهشی داریم که اصلی‌ترین موانع ازدواج را احصا کرده باشد و بر اساس آن بگوییم اگر قانون تسهیل ازدواج جوانان اجرا شود، می‌توانیم امیدوارم باشیم میزان مشخصی از مشکلات جوانان برای ازدواج حل شود؟
لاور: علل این معضلات یک بحث است، وزن هر علت یک بحث دیگر. مثلاً علل اقتصادی شامل نداشتن شغل و درآمد مناسب،‌ بالابودن هزینه تشریفات آغاز زندگی و بالارفتن هزینه‌های زندگی است. ما مراجعینی در کلینیک‌هایمان داشته‌ایم که شغل ثابت و درآمد بالایی نداشته‌اند، اما ازدواج کرده‌اند و مشغول زندگی مشترک هستند. 
یا پژوهشی داشته‌ایم که با افزایش وام ازدواج، لزوما ازدواج جوانان فراگیری پیدا نمی‌کند و پژوهش نشان می‌دهد که افزایش مبلغ وام، در زندگی تزریق نمی‌شود، بلکه در تشریفات مراسم هزینه می‌شود. بنابراین به صراحت نمی‌شود گفت دلایل اقتصادی، اصلی‌ترین عامل بالارفتن سن ازدواج است.
به نظر می‌رسد علل اجتماعی ـ فرهنگی عامل مهمتری در بالارفتن سن ازدواج باشد. از هویت‌یابی جوان گرفته تا مسئولیت‌ناپذیری جوانان و عدم تربیت مسئولیت‌ناپذیرانه آنان از سوی والدین. وقتی این تغییر نگرش در حوزه مسئولیت اتفاق بیفتد، فرزندانی رشد می‌کنند که مسئولیت‌پذیر نیستند. کسی که مسئولیت‌پذیر نشده است، به راحتی مقصر را علل اجتماعی و اقتصادی معرفی می‌کنند. امیدوارم در ارائه چنین آمارهایی غرضی وجود نداشته باشد. چون این سیاه‌نمایی فاجعه‌بار به ترس جوان از مقوله ازدواج ختم می‌شود. 

رفتارهای سختگیرانه، آداب و رسوم اشتباه، دلایل غیرمنطقی از عوامل افزایش سن ازدواج است. کمال‌گرایی و آرمان‌گرایی مفرط، مادی‌گرایی و تنوع‌طلبی از دیگر عوامل است. اما در مخاطبانی که به واسطه تربیت صحیح و عقلانی چنین نگرشی ندارند، عامل اقتصادی بازدارندگی ندارد.
ما ۱۲ هزار خانواده داریم که در آن همسر معتاد است و امکان طلاق هم دارند، اما طلاق نگرفته‌اند. قطعاً اعتیاد عامل ویرانگری است ولی لزوماً علت اصلی طلاق نیست. 

یک خانم مسئول استناد می‌کند که ۶۰ درصد طلاق‌ها به واسطه عدم تفاهم و رضایت جنسی اتفاق می‌افتد، و وقتی از او می‌پرسیم مبنای آماری شما کجاست، پاسخی نمی‌دهند.  نزدیک‌ترین پایه آماری که به آن استناد می‌شود، پرونده‌های قوه قضاییه در دادخواست‌های طلاق است. این در حالی است که شما هر دلیلی ـ اعم از اعتیاد، خشونت و ... ـ برای درخواست طلاق مطرح کنید، فرآیند آن به تأخیر می‌افتد غیر از دلیل رضایت جنسی. 

* متأسفانه بسیاری از وکلا این علت را توصیه می‌کنند تا سریع‌تر طلاق بگیرند و حتی تبلیغشان «طلاق تضمینی» است!
لاور: بله، متأسفانه بسیاری پروتکل‌های وکالت در دعاوی خانوادگی اصلا به سمت سازش و بهبود فضا نیست. ما در کلینیک‌های مشاوره بارها با زوجینی مواجه می‌شویم که وکیلشان آن‌ها را از وارد شدن در فرآیند مشاوره برحذر می‌دارد، چون درصدی از مهریه، حق‌الوکاله وکیل می‌شود!
ضمن اینکه در وکالت، طلاق فرآیند کم‌زحمتی است و نیاز به بررسی‌های میدانی ندارد. بنابراین سمت و سوی وکلای کم‌سابقه برای کسب درآمد راحت‌تر و بدون پیچیدگی‌های پرونده‌های حقوقی، به پرونده‌های طلاق می‌رود. البته ما مخالف مطلق طلاق نیستیم، چون گاهی هم برای بعضی از خانواده‌ها لازم است.

سمت و سوی وکلای کم‌سابقه برای کسب درآمد راحت‌تر و بدون پیچیدگی‌های پرونده‌های حقوقی، به پرونده‌های طلاق می‌رود

* برگردیم به آن آمار ادعا شده ۶۰ درصد علت طلاق به خاطر مشکلات جنسی...
لاور: اصلا فرض هم کنید ما این آمار را صحیح دانستیم. خب سوال این است که خاستگاه عدم رضایت جنسی در روابط زوجین چیست؟ ما یک پژوهشی در دو ماه نخست سال ۹۷ از ۸۴ مشاور حوزه خانواده در تهران ـ با روش دلفی ـ مصاحبه تلفنی انجام دادیم و پرسیدیم چند مراجعه با موضوع عدم رضایت جنسی داشته‌اید؟ از این تعداد، اختلال‌شان برای مراجعه به شما چه بوده است؟ پاسخ این بود که ۸۳ درصد مراجعین بر اساس فانتزی‌های جنسی،‌ اختلال داشته‌اند. فقط  ۱۷ درصد اختلال در لمس یعنی فقر مهارت زناشویی یا واقعا اختلال جسمی که در کلینیک‌ها با دارو، ابزار و عمل جراحی و ... رفع می‌شود، داشته‌اند.
فانتزی جنسی جامعه کجا به هم می‌ریزد؟ آیا غیر از فضاهای رسانه‌ای و محیط‌های کاری است؟! این در حالی است که مسئولان با استناد به همان آمار غلط ۶۰ درصد، باز سراغ توسعه سند پایدار و بردن آموزش جنسی به مدارس می‌روند. 

بورونی: از این آمارهای غلط کم نداریم. مثلاً فراکسیون زنان مدعی بود ۶۰ درصد زنان دچار خشونت خانگی هستند. بعد می‌بینیم یکی از معیارها این است که شوهر اگر بهانه‌گیری کرد، این خشونت علیه زنان است! اگر چنین باشد که خشونت علیه مردان با این معیار چقدر بیشتر می‌شود؟! احتمالا از ۱۰۰ درصد هم بالا بزند!
یا وزیر بهداشت اخیراً اعلام کرد آمارهایی که سال‌ها بر بحث باروری مطرح می‌شد، غلط بود. ما اکنون در آمار جمعیت زیر نرخ جانشینی هستیم اما هنوز هم به صورت عملی و اجرایی زیر بار سیاست‌های افزایش جمعیت نرفته‌ایم. ای کاش یک بار دوستان بیایند در یکم مناظره رسمی و در یک رسانه از آماری که می‌دهند، دفاع کنند.

* در پایان مستند از قول جوانان آمریکایی گفته می‌شود که عشقی وجود ندارد و بهانه اصلی سکس است. از سوی دیگر هم مشکلات را در میل جنسی خلاصه کرده‌اید و فاکتوری به نام عشق و علاقه را در مستند ندیده‌اید. آیا چون ملاک اندازه‌گیری ندارد، آن را لحاظ نکرده‌اید؟
بورونی: راوی مستند یک جمله‌ای دارد با این مضمون: «حالا که سکس ارزشمندترین چیزی است که یک زن می‌تواند به یک مرد هدیه دهد...». چند نفر ایراد گرفتند که چرا سکس؟ پاسخ این است که چون زن اگر ارتباط عاطفی قوی با مردی برقرار نکند، نمی‌تواند رابطه جنسی با او برقرار کند. بنابراین تفکیک مسأله جنسی با مسأله عاطفی خیلی درست نیست، چون خدا این دو را در خلقت ما ترکیب کرده است.

* نکته پایانی دارید که بخواهید مطرح کنید؟
لاور: کسی که گفت از نوک پا تا فرق سر باید غربی شویم، شرفش بسیار بالاتر از کسی که است که به دنبال ارائه مدل شتر، گاو، پلنگی پارادوکسیکال هستند، به خاطر اینکه نظام ارزشی مخاطب را به واسطه این تضادها به هم می‌ریزد. چیزی که الان در مدل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد مردم را له می‌کند، تضاد و تناقض در رفتار، ایده و گفتار در حوزه خانواده و تربیت جنسی است. 

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.